ﻓﻨﺠﺎﻥ ﺩلم
ﻭ ﮔﺎﻩ
ﺣﺒّﻪ ﻗﻨﺪﻫﺎﯼ
ﺭﻧﮕـﺎﺭﻧـــﮓ
ﺍﺯ ﺟﻨﺲِ ﺩﻟﺘﻨــﮕﯽ
ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﺩلم
ﻭ ﺣﻞ ﻣﯽ ﺷــﻮﻧﺪ؛ ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ......
ﻭ ﺭﻭﺡ ﻣـﻦ؛
ﺳﺮﻣﯿﮑﺸﺪ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﯿﺪﻧﯽ ﺷﯿﺮﯾــﻦ ﺭﺍ ...
ﺁﺭﯼ؛ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽِ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧـﮕﻢ ﺭﺍ .

نظرات شما عزیزان:
دلــــم تنگـــ است
بـرای ستـــــــــاره ها
برای سکــــوت مــاه
بـرای رقـــــــص مهتـــاب
بـرای شــب هایی که
آرام سَـر بـَر بـــالیـن می گــذاردَم
بــــی هیـــچ خیــال و رویــــای ِ محـــالی،
دلم تنگــــــــــ است
برای روزهایی که دلتنـــــــگ کسی نبودم!
ازامشب
دستهایم رو به خداست
میخواهم دستانم را به درب ملکوتیش برسانم
بکوبم بکوبم وبازهم بکوبم بردررحمتش
میخواهم شکایتت را به خدایم بکنم
ازظلمهایت بگویم
ازخودخواهیهایت
ازامشب میخواهم دعا بخوانم
برای رفتنت نداشتنت نبودنت
میدانم خدایی که خالق من است صدایم را می شنود
دستهایم رو به خداست
میخواهم دستانم را به درب ملکوتیش برسانم
بکوبم بکوبم وبازهم بکوبم بردررحمتش
میخواهم شکایتت را به خدایم بکنم
ازظلمهایت بگویم
ازخودخواهیهایت
ازامشب میخواهم دعا بخوانم
برای رفتنت نداشتنت نبودنت
میدانم خدایی که خالق من است صدایم را می شنود